مطلب ارسالی ازمونس 24
تاریخ : 1 آبان 1390
نویسنده :
سلام

من مونس هستم 24 سالمه درسم تموم شده
1 سال با اقایی به اسم علیرضا دوست بودم قصدمون هم ازدواج بود خونواده ایشون میدونستن مادر علی رضا عکس منو دیده بود و پسندیده بود آبجیش منو زن داداش صدا میزد از پشت تلفن...

از ماجرای آشنایمون بگم اینکه علی رضا قبل آشنایی با من با دختری دوست بوده حتی خواستگاری اون دختر هم رفته بوده که چیزی به عقدشون نمونده اون دختر خواستگاری با شرایط بهتر از علی رضا پیدا میکنه و بی معرفتی میکنه میره! ازدواج میکنه و علی رضا در بد موقعیتی قرار میگیره اما هر طوری هست خودشو جمعو جور میکنه با کار و ادامه تحصیل ذهنشو مشغول میکنه...

بعد 1 سال من با علی رضا آشنا شدم تا چند ماه اول آشناییمون که گذشت یک روز به من گفت از اینکه اون دختر خودشو قبل ازدواج به من نشون داد خیلی خوشحالم چون اون اگر وارد زندگی میشدم کسی که مادیات خیلی براش مهمه مسلما در مسیر زندگی نمیتونستم روش حساب کنم و منو تنها میذاشت با کوچیکترین مسئله ای.... و از صمیم قلبم میگم با شناختی که از تو دارم خیلی خوشحالم که اون رفته و خدا تو رو به من داده کسی که خیلی شبیه منه و میدونم تکیه گاه برای منه و زنیه که میتونم روش حساب کنم که همیشه کنار من هست حتی در بدترین شرایط.....

بعد از چند ماه یک روز علی رضا به من گفت اون دختر با من تماس گرفته و گفته به دلیل شکاک بودن همسرم تقاضای طلاق دادم و میخوام از شوهرم جدا شم...تو هنوز هم منو میخوای؟ من سکوت کردم فقط پرسیدم علی تو بهش چی جواب دادی؟ گفت معلومه منم گفتم نه من الان کسی رو مد نظر دارم به زودی هم خواستگاریش میرم خیلی هم دوستش دارم فکر برگشت پیش منو دیگه نکن....

این موضوع گذشت من هم دیگه پا پی نشدم و چیزی نپرسیدم چون به علیرضا خیلی خیلی اعتماد داشتم خدا رو شکر من توی 1 سال صداقتم رو بهش نشون دادم و در بدترین شرایط کنارش بودم در سخترین اوضاع مالی...علی رضا از هر گنجی برای من با ارزش تر بود.....

با همه وجودم سعی داشتم کمکش کنم همیشه پشتش بودم خودم دوران طرحمو میگذرونم شب و روز کار میکنم در هفته 3 تا 4 شب شیفته کاری دارم(خودم خواستم برای آیندم میخوام پسنداز داشته باشم) هر وقت از مشکلات مالی توی زندگی میگفت من همیشه میگفتم علی من کار میکنم تو ام کار میکنی خدارو شکر هردومون سالم هستیم زندگیمونو میچرخونیم... نترس قرار نیست مشکلات مالی فقط روی دوش تو باشه ببین من هم کار میکنم چه الان چه در آینده....

خلاصه میگم....گذشت دقیقا 1 سال از دوستیه ما میگذشت که یک باره علی به من زنگ زد گفت مامانم مخالف ازدواج ماست! و 1 هفته طول نکشید تا خداحافظی کرد اون لحظه رو هیچ وقت فراموش نمیکنم هیچ وقت.... تا این که این هفته متوجه شدم علی با همون دختر سابق رابطه داره! دوباره خانوادش به خواستگاری اون دختر رفتن!

خیلی دلم شکسته خیلی... علی رضا دیشب با من تماس گرفته و حلالیت میخواد و گفته نفرینش نکنم من هم بهش گفتم علی جان اگر خاری به پای تو بره اولین کسی که ناله میکنه منم چطور نفرینت کنم؟ اما دلم شکسته همین...

میگفت من به تو بد کردم نامردی کردم همه قول و قرارامو فراموش کردم ولی منو نفرین نکن ببخش... گریه میکرد و از شدت بغض نمیتونست راحت صحبت کنه..

دوستان اومدم اینجا دردو دلی کنم... حالم خیلی بده ..دل شکستم... برای منم دعا کنید. نمیدونم چی باعث شده علی دوباره اون دختر رو ترجیح بده کسی که بی معرفتیش بهش ثابت شده کسی که یک بار ازمایششو خیلی بد پس داده حتی اگز از لحاظ ظاهر هم بخوایم بسنجیم باور کنید من از اون دختر خیلی ظاهرم بهتره.....چه چیزی باعث شده 1 سال دوستی سالم با عشق سالم رو فراموش کنه؟چه چیزی باعث شده قلب منو زیر پا بزاره؟
 شادی برا مونس 24
سلام مونس جون این چه حرفیه خواهر گلم خوب کاری کردی خوشحال شدم که ما رو قابل دونستی و در دل کردی راستش بخواهی مطلبت رو خوندم و خیلی هم تحت تاثیره حرفهات قرار گرفتم طوری که ...
عزیزم در جوابت باید بگم واقعا با خوندن مطالبت متاثر شدم معلوم هم هست كه عاشق واقعي هستي پس در پي وصل نباش رهاش كن . به چرا ها هم فكر نكن .
تو دختر موفقي هستي فقط مواظب باش كه اگر چند وقت بعداين مرد به سوي تو آمد اين اشتباه را تكرار نكني . من مي تونم تو و حال و روز امروزت را درك كنم .ولي از آنجايي كه معلوم است دختر با پشتكار و موفقي هستي فعلا به برنامه هاي خودت برس . خدا كريم است . از خدا تشكر كن كه پيش از هر اتفاقي اين مرد را شناخته اي و به تو نازنين فرصت شناخت ايشان را داده .شكر گذار خدا باش كه زودتر و قبل از اينكه زير يه سقف برين اين اتفاق افتاد..........فكرشو بكن اگه زندگيه مشتركتون رو شروع كرده بودين و بعد شاهد اين اتفاق بودين چه ميشد...........دوست گلم شما هم منتظر عشق واقعيه خودتون بمونين...كسي كه شما رو همون قدر كه دوستش دارين دوست داشته باشه.........كسي كه معناي وفاداري رو درك كنه و براي هميشه ي هميشه كنارتون بمونه...........علي رضا جفت شما نبود و سر نوشتت گويا با اون خانوم پيوند خورده بود ولي الان شما هستين كه بايد منتظر عشقتون و احساس كردنش با تمام وجودتون باشين...........روزي ميرسه كه به تمام اين ماجرا ميخندين فقط زمان لازم داره..........اميدوارم صبور باشي و بدوني كه اين درد فقط براي تو نيست و خيلي از دخترها و پسرها اونو تجربه كردنبعضي افراد بعد از 6 يا 7 سال آشنايي و دوستي طعم تلخ جدايي رو چشيدن و الان بعد از گذشت زمان اونو به فراموشي سپردن.ميدونم سخته ولي انشالله خيلي زود اين زخم هم التيام پيدا ميكنه

هاشم برا مونس عزیز
سلام مونس جان خیلی خوش امدی به جمع ما
اصلا ناراحت نباش دلیل گریه او افسردگی شدیدش می باشد وبدون شک چنین فردی بزودی دچار اختلال جنسی خواهدشد که تو مجبوری از او طلاق بگیری
همیشه به دوستانی که سوال کرده اند گفته ام قبل از ارتباط با هر پسری با مادروپدرش دوست ورابطه هم برقرارکنید چون جوانان بندرت جزیزه ای عمل میکنند بلکه اطرافیان درتصمیم انها نقش دارند واین تجربه شما عالی است خدا به زندگی ات برکت بده که ثبت کردی
توکل به خدا یادت نره او بهترش را درمسیرت قرارمیده باتوکل و توی چشمات فرومیکنه
مونس 24 

سلام به همه دوستایی که بمن لطف کردن و برام نظر دادن متشکرم بابت خوش امد گویی ولی شادی خانم
من رهاش کردم سپردمش به خدا از خدا هم براش باور کنید روزای خوب و موفقیت میخوام هر چند دلم شکسته همه احساسم زیر سئوال رفته ولی نمیتونم ناراحتی علی رضا رو ببینم برای سلامتیش دعا میخونم بهش گفتم برو و خوش بخت شو به من هم فکر نکن بسپار به خدا نگران حال روز من نباش میگذره همه این روز ها میگذره گفت من سپردم تو هم منو سپردی به خدا؟ میترسه من نفرینش کنم افسوس افسوس 100 افسوس
خدا رو شکر الان مشغول کار هستم سرم خیلی شلوغه خیلی امروز که خونم از شنبه صبح سر کار بودم تا امروز ساعت 2 بعد از ظهرشیف کاریم خیلی ریاده عمدا میخوام خونه نباشم فکرم مشغول باشه وای شادی عزیز که منو درک میکنی مهربان میدونی که خیلی سخته من 1 سال ایندمو با علی رضا دیدم حتی اینکه خونمون چه شکلی باشه چند تا بچه داشته باشیم اسم بچه هامون کی عقد کنیم کجا زندگی کنیم و و وووووووووووو......
میدونی چه قدر سخته؟گوشه به گوشه محل کارم خاطرست برای من لحظاتی که با هم تماس داشتیم....
لحظات میتونم بگم وحشت ناکی رو دارم سپری میکنم.چه گناهی کردم که اینطور تقاص پس میدم/دل کی رو شکستم که اینطور دلم شکست؟

 



|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
فاطیما در تاریخ : 1390/8/3/2 - - گفته است :
سلام آبجی گلم خوش اومدی ..
مطلبتو خوندم خیلی ناراحت شدم درکت میکنم عزیزم ... واقعا که دختر پاکی هستی به عشقی که نسبت به علی داشتی حسودیم میشه اگه من به جای آقا علی بودم مطمئن باش ...
ولی علیرضا خیلی کار بدی کرده منم باهات موافقم چرا باز برگشته پیش دختری که یکبار بهش ضربه زده ... برا منم سوال بزرگی شد خیلی بزرگ ...
اونقدر که من از پسرا شناخت دارم اگه دختری یه خیانت بهشون بکنه دیگه طرف اون دختر نمیرن شاید بعضی ها کینه ی خیلی بزرگی از اون دختر داشته باشن که برگردن و نابودش کنن همون طور که اون دختر نابودشون کرده ...
عزیزم تو هم زیاد دیگه بهش فکر نکن اون دیگه رفت این جور که من از نوشته هات فهمیدم ...
مطمئن باش یه حکمتی تو کار بوده که شما از هم جدا شدین حتما حتما آینده ای روشن در انتظارته ... که دیگه هر وقت به گذشتت فکر کنی خندت بگیره ...
میدونم سخته ولی شدنیه ... تحمل کن گلم ...

<-CommentGAvator->
سروش (برای مونس) در تاریخ : 1390/8/2/1 - - گفته است :
مونس عزیزم احساسات شما خیلی ناب هستند خیلی باید مراقب خودت باشی تا کسی شما و احساسات ناب و زیبای شما را به بازیچه نگیرد
من مخالف اشنایی و داشتن ارتباط دختر و پسر به صورت غیر رسمی نیستم ولی تا به حال از خودت پرسیدی که این اقا که قبلا به خواستگاری ان دختر خانم رفته بود چرا به خواستگاری شما نیامد؟ ( اقای که قبلا به خواستگاری رفته یعنی امادگی ازدواج را داشته )
عزیزم همان طور که دوستان گفتند خدا شما رو خیلی دوست داره که خیلی زود ماهیت این اقا برای شما روشن شد
فقط یه تجربه کوچولو و اون هم این که اقایون از خانم هایی که تمام عشق و محبت شون کف دستشون باشه زیاد خوششون نمی اد باید به اقایون اجازه داد تا خودشون عشق و محبت رو درخواست کنند و بدست بیارن
از صمیم قلب برایت ارزوی خوشبختی می کنم و امیدوارم بهترین ها نصیبت شود

<-CommentGAvator->
مونس24 در تاریخ : 1390/8/1/0 - - گفته است :
سلام به همه دوستایی که بمن لطف کردن و برام نظر دادن متشکرم بابت خوش امد گویی ولی شادی خانم
من رهاش کردم سپردمش به خدا از خدا هم براش باور کنید روزای خوب و موفقیت میخوام هر چند دلم شکسته همه احساسم زیر سئوال رفته ولی نمیتونم ناراحتی علی رضا رو ببینم برای سلامتیش دعا میخونم بهش گفتم برو و خوش بخت شو به من هم فکر نکن بسپار به خدا نگران حال روز من نباش میگذره همه این روز ها میگذره گفت من سپردم تو هم منو سپردی به خدا؟ میترسه من نفرینش کنم افسوس افسوس 100 افسوس
خدا رو شکر الان مشغول کار هستم سرم خیلی شلوغه خیلی امروز که خونم از شنبه صبح سر کار بودم تا امروز ساعت 2 بعد از ظهرشیف کاریم خیلی ریاده عمدا میخوام خونه نباشم فکرم مشغول باشه وای شادی عزیز که منو درک میکنی مهربان میدونی که خیلی سخته من 1 سال ایندمو با علی رضا دیدم حتی اینکه خونمون چه شکلی باشه چند تا بچه داشته باشیم اسم بچه هامون کی عقد کنیم کجا زندگی کنیم و و وووووووووووو......
میدونی چه قدر سخته؟گوشه به گوشه محل کارم خاطرست برای من لحظاتی که با هم تماس داشتیم....
لحظات میتونم بگم وحشت ناکی رو دارم سپری میکنم.چه گناهی کردم که اینطور تقاص پس میدم/دل کی رو شکستم که اینطور دلم شکست؟

<-CommentGAvator->
هاشم در تاریخ : 1390/8/1/0 - - گفته است :
سلام مونس جان خیلی خوش امدی به جمع ما
اصلا ناراحت نباش دلیل گریه او افسردگی شدیدش می باشد وبدون شک چنین فردی بزودی دچار اختلال جنسی خواهدشد که تو مجبوری از او طلاق بگیری
همیشه به دوستانی که سوال کرده اند گفته ام قبل از ارتباط با هر پسری با مادروپدرش دوست ورابطه هم برقرارکنید چون جوانان بندرت جزیزه ای عمل میکنند بلکه اطرافیان درتصمیم انها نقش دارند واین تجربه شما عالی است خدا به زندگی ات برکت بده که ثبت کردی
توکل به خدا یادت نره او بهترش را درمسیرت قرارمیده باتوکل و توی چشمات فرومیکنه

<-CommentGAvator->
شادی (مسیرسرنوشت) در تاریخ : 1390/8/1/0 - - گفته است :
سلام مونس جون این چه حرفیه خواهر گلم خوب کاری کردی خوشحال شدم که ما رو قابل دونستی و در دل کردی راستش بخواهی مطلبت رو خوندم و خیلی هم تحت تاثیره حرفهات قرار گرفتم طوری که ...
عزیزم در جوابت باید بگم واقعا با خوندن مطالبت متاثر شدم معلوم هم هست كه عاشق واقعي هستي پس در پي وصل نباش رهاش كن . به چرا ها هم فكر نكن .
تو دختر موفقي هستي فقط مواظب باش كه اگر چند وقت بعداين مرد به سوي تو آمد اين اشتباه را تكرار نكني . من مي تونم تو و حال و روز امروزت را درك كنم .ولي از آنجايي كه معلوم است دختر با پشتكار و موفقي هستي فعلا به برنامه هاي خودت برس . خدا كريم است . از خدا تشكر كن كه پيش از هر اتفاقي اين مرد را شناخته اي و به تو نازنين فرصت شناخت ايشان را داده .شكر گذار خدا باش كه زودتر و قبل از اينكه زير يه سقف برين اين اتفاق افتاد..........فكرشو بكن اگه زندگيه مشتركتون رو شروع كرده بودين و بعد شاهد اين اتفاق بودين چه ميشد...........دوست گلم شما هم منتظر عشق واقعيه خودتون بمونين...كسي كه شما رو همون قدر كه دوستش دارين دوست داشته باشه.........كسي كه معناي وفاداري رو درك كنه و براي هميشه ي هميشه كنارتون بمونه...........علي رضا جفت شما نبود و سر نوشتت گويا با اون خانوم پيوند خورده بود ولي الان شما هستين كه بايد منتظر عشقتون و احساس كردنش با تمام وجودتون باشين...........روزي ميرسه كه به تمام اين ماجرا ميخندين فقط زمان لازم داره..........اميدوارم صبور باشي و بدوني كه اين درد فقط براي تو نيست و خيلي از دخترها و پسرها اونو تجربه كردنبعضي افراد بعد از 6 يا 7 سال آشنايي و دوستي طعم تلخ جدايي رو چشيدن و الان بعد از گذشت زمان اونو به فراموشي سپردن.ميدونم سخته ولي انشالله خيلي زود اين زخم هم التيام پيدا ميكنه







نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
باسلام و خوش امدگویی دوستانی که مایل باشن به عنوان نویسنده در این وبلاگ مارو یاری کنند به شرایط زیر توجه کنید ا – اگر میخواهید به ما بپیوندید باید عضو فعالی باشید و به طور مداوم در بحثها شرکت کنید 2- مطالبی که برا گذاشتن در وب استفاده میکنید مربوط به موضوع تعیین شده باشد 3-در صورتی که به هر دلیلی مدت مشخصی نمیتونستین به وب سر بزنید حتما به ما اطلاع دهید . 4- در صورتی که یک نویسنده بدون اطلاع از 1هفته بیشتر در وب هیچ حضوری نداشته باشد توسط مدیریت وبلاگ حذف خواهد شد .هم اکنون اگر با این شرایط موافقین تو نظرات درخواست بدین